گذری کوتاه بر زندگی احمد عبدی‌زاده دشتی اولین قاضی ممسنی و لر قسمت 1

گذری کوتاه بر زندگی احمد عبدیزاده دشتی اولین قاضی ممسنی و لر

گردآورنده: بهروز سلیمانی

احمد عبدی زاده (سلیمانی) دشتی فرزند کربلایی عبدی در تاریخ 1295 در روستای دشت واقع در شهرستان رستم(استان فارس) به دنیا آمد و دوران کودکی را در روستاهای دشت و مراسخون گذراند.

پدرش کربلایی عبدی دارای سواد خواندن و نوشتن بود و به ارزش سواد و تحصیلات  زودتر از هر کسی در  منطقه پی بردهبود و به دلیل داشتن منطق قوی و سواد خواندن و نوشتن مورد توجه و احترام خوانین منطقه از جمله امامقلی خان رستم و اسد خان باوی بود. از همین جهت دوست داشت فرزندانش نیز باسواد شوند به همین دلیل آنها را به مدرسه های محلی میفرستاد تا علم کسب کنند و به جامعه و قوم خود خدمت کنند.

وقت مدرسه احمد فرا رسید و از آنجایی که در منطقه مدرسه وجود نداشت و تنها در فهلیان ممسنی مدرسهای محلی (مکتب خانه ای) بود که نظیرش را حتی در نورآباد هم نبود احمد را به فهلیان فرستاد. احمد تحصیلات را به طور جدی و رسمی شروع کرد و با موفقیت به پایان رساند. باز کمبود امکانات وی را  مجبور به سفر به سوی کازرون کرد. در کازرون نیز با جدیت درس خواند و در طی این مدت مورد لطف خانوادههایی از جمله خوانین کازرونی (خانواده معینی) قرارمیگرفت و دوران سختی را دور از خانواده سپری کرد. باز هم نبودن پایههای بالاتر باعث شد که ترک تحصیلکند و به دیار خویش بازگردد تا اینکه بعد از چند سال  وقفه در درس و اتفاقاتی که در سال 1313 در صحنهی سیاست کشور رخ داد و رضا خان خوانین را به پایتخت و سپس به تبریز تبعید کرد باعث تغییراتی در شیوهی زندگی احمد عبدی زاده و ادامه تحصیل وی شد.

پدرش ایشان را همراه امام قلی خان رستم به تهران فرستاده تا درس بخواند ولی امام قلی خان محکوم به اعدام شد و خانواده وی  به تبریز تبعید شدند و احمد نمی توانست با آنها برود بعد از مدتی با پرس و جوی زیاد و به کمک اندک پولی که پدرش و مقدار 40 تومان پول و لوازم التحریری که امام قلی خان رستم برای وی تهیه کرده بود آدرس کالج البرز را که توسط ساموئل مارتین جردن آمریکایی تاسیس شدهبود پیدا کرد و به آنجا رفت. به محض ورود همان طور که در خاطره یادی از کالج البرز مینویسد به محض دیدن دکتر جردن از بی پولی و نداریش میگوید و علاقهاش به درس و دکتر جردن هم که تلاش وی را برای درس خواندن میبیند به وی کاری در خود کالج پیشنهاد نموده که وی هم قبول میکند و به نحو احسن انجام میدهد که باز شایستگی و احساس مسئولیت وی باعث میشود که دکتر جردن در جای بهتر کالج از ایشان استفاده کند و همزمان نیز با جدیت درسش را بخواند (و بعد از چند سال برادر کوچکترش  ماندنی سلیمانی را به همان کالج میبرد که  ایشان هم ادامه تحصیل میدهند تا اینکه وارد دانشکده پزشکی دانشگاه تهران میشود و یکی از اولین پزشکان ممسنی و لر و یکی از مؤسسان و سهامداران بیمارستان آریا  در اهواز میشود.) تا اینکه دوران دبیرستان را در کیلومترها دور از خانه و با تلاش فراوان طی میکند و در کنکور شرکت میکند و حدوداً در سال 21  یا 22 وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران میشود و در دانشگاه تهران لیسانس حقوق میگیرد و بعد از پایان سربازی منصب قضا را برای کار انتخاب میکند و تا آن زمان اولین قاضی از ممسنی و شاید طایفه لر بود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد